جدول جو
جدول جو

معنی خانه روبی - جستجوی لغت در جدول جو

خانه روبی
(نَ / نِ)
عمل خانه روفتن. عمل تمیز کردن خانه. رجوع به ’خانه روب’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاشه روب
تصویر خاشه روب
کسی که خار و خاشاک را از زمین جارو می کرده، جاروکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه روب
تصویر خانه روب
پاک کننده و تمیزکنندۀ خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ بَ /بِ)
زبیل. خاکروبه. (ناظم الاطباء). آنچه از روفتن خانه از گرد و خاک و ریزه های طعام و جز آن گرد آید. خاکروبه. دم جارو. حواقه. کناسه. سفاره
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ فُ)
عرض تجمل و اظهار ثروت وبیان ساز و برگ و سازمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) :
عشق تو عقل مرا کیسه بصابون زده ست
وام ده تا هوش را خانه فروشی زند.
خاقانی.
دید دلم وقف عشق خانه بام آسمان
خانه فروشی بزد دل ز کنارم ببرد.
خاقانی.
عشق بگسترد نطع پای فرو کوب هان
خانه فروشی بزن آستنی برفشان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ رَ / رُو شَ)
حالتی شبیه به بهبودی و شفاء که برای بعض بیماران لحظه ای چند پیش از حال احتضار پدید آید
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
نام یک سلسه کوهی است بین میان دشت و دشت بیارجمند که در آن معادن مس وجود دارد و اهالی استفادۀ سرشاری از آن مینمایند. مس این ناحیه با گوگرد مخلوط و سی درصد مقدار آن خالص است
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 20 هزارگزی خانه بیار. این ناحیه کوهستانی و آب و هوایش معتدل است، سکنۀ آن 400 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و تنباکو و پنبه و بنشن و بادام و پسته است. اهالی بزراعت و گله داری گذران می کنند و راه آنجا فرعی است ولی میتوان به آنجا اتومبیل برد... در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 105)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ خَ)
تهیدستی. بدبختی. چون: این کار موجب خانه خرابی است، زیان بسیار. زیانی که مستوعب تمام دارایی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
خانه ای که از چوب ساخته اند. طارم. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ فَ)
کسی که خیابانها و محله ها را پاک می کند. سپور. مأمور نظافت اماکن عمومی. جاروکش:
تو در پای پیلان بدی خاشه روب
گواره کشی پیشه با رنج و کوب.
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
(بَ خَ نِ دَ)
خانه روفتن. خانه تمیز کردن. خانه پاک کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از خانه فروشی
تصویر خانه فروشی
فروختن خانه خود یا دیگری، عرض تجمل و ساز و برگ و سامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاشه روب
تصویر خاشه روب
کسی که خیابانها و کوچه ها را پاک کندمامور نظافت اماکن عمومی سپور
فرهنگ لغت هوشیار
تهی دستی، افلاس، ورشکستگی، ویرانه نشینی
فرهنگ واژه مترادف متضاد